// JavaScript Document
سفارش تبلیغ
صبا ویژن























تلاطم خاطرات من

عشق چیست؟

سوالی که هیچ وقت جواب روشنی نخواهد داشت... آره با دیدن این کلمه واقعا راحت میشه گفت:

عشق یعنی علاقه ی زیاد.

ولی چه جور علاقه ای؟

عشق شیرینه. خیلی قشنگ و آرامش بخش. به شرطه اینکه خودت باورش داشته باشی، واقعا هم دلت بخواد که برات خاطره انگیز باشه و بخش زیادی از قلبت رو بهش هدیه کنی.

عشق قشنگه تا وقتی که دو طرف ساده تر و بچه تراند.کلمه هایی مثل: خیانت، دروغ، هوس، سوءاستفاده و ...براشون بی معنیه.

می تونند به چشم های هم اعتماد کنند، از ته دل ابراز احساسات کنند و بی پروا داد بزنند و به جهان نشون بدن که واقعا عاشق هم دیگه هستند... عشقی فراموش نشدنیه که مثل قصه های موقع خواب پاک و رویایی باشه ودر هر صورت به هم برسند؛ حتی شده تو بهشت. البته دنیا واسه اون ها انقدر شیرینه که فرقی هم با بهشت نداره ....

حق می دم که فکر کنید چه قدر الکی دارم خوش بینانه با این موضوع برخورد می کنم و با خودتون بگید:

توهم هم حدی داره!!!

این ها رو دارم می گم چون خودم هم مطمئنم نمی تونه واقعیت داشته باشه.

دوره زمونه ی ما طوریه که وقتی به عکس خودت هم تو آینه نگاه می کنی شک برت می داره که یعنی من هم همون آدمی هستم که این همه سال پا به پاش راه اومدم؟ یعنی دیگران چه قدر ازم راضی هستند؟ واقا کی هستم؟ به آسونی نمی تونی جوابی پیدا کنی. امکان هم داره انقدر مغرور و خودخواه باشی که الان بخوای وب من رو ببندی بری سراغ یه کار دیگه. به خودت مربوطه.

به علاوه خودمون کسی هم که سر راهمون قرار می گیره مهمه. اینکه تو خوبی؟ یا اون خوبه؟ کدومتون واقعا قلبش پاکه؟

خیلی ناراحت می شم وقتی داستان های بچه ها رو می شنوم. بلا هایی که سرشون اومده. چه پسر و چه دختر.

دوست داشتم دیرتر بزرگ می شدیم. دیر تر وارد جامعه ای می شدیم که دل شکستن برای همه مثل آب خوردن می مونه ولی حرفام چه تاثیری داره؟ تازه روز به روز بچه ها درک و فهمشون بالا تر می ره!

در کل بحث الانم رو تموم می کنم که به نظر من :

عشق جای خالی تو دل همه هست که باید خودمون پرش کنیم ولی نباید یه وقت عقلمون رو به خاطرش از دست بدیم و به خودمون صدمه بزنیم...

عشق زمانی زیباست که بپذیری با او بودن زمستان را برایت بهار، بیابان را برایت باغ و جهنم را برایت به بهشت تبدیل می کند.

هر قطره باران سیرابت کند و هر دانه برف سرشار از انرژی. چشمانت برای او باشد و نگاهت در انتظار رسیدنش . هر اشک او برایت همانند قیامت دشوار باشد و آوازی پر از حرارت که در درونت جوشان است و تنها او گوش شنیدن صدای بی توانت را دارد.

...... و همین نوایت باشد که گرما بخش دستان او شود و همدم جدایی نا خواسته تان.

آن عشق است که در آسمان ها شیطان هم برش سجده خواهد کرد ، فرشتگان هم به ستایشش مشغولند و حتی برای خداوند نیز قابل تحسین می باشد .تبسم

 


نوشته شده در پنج شنبه 90/9/10ساعت 10:26 عصر توسط ملیکا| نظر|

سلام به تمامی کسایی که اومدن و وبلاگم رو دیدند.

من ملیکا هستم. یه نوجوون ایرانی مثل خیلی های دیگه. دختری که داره یکی از سخت ترین مراحل زندگیش رو طی می کنه.

این وب رو ساختم که بتونم حرفام رو بدون محدودیت و ترس از اینکه الان خیلی ها راجع بهم چیزهای زیادی می فهمند بگم.

شاید حرف من حرف خیلی از دختر، پسر های هم سن و سالم باشه...شاید!

خیلی دوست دارم که از حرف های دیگران هم برای انتخاب هام استفاده بکنم.تبسم

دلم نمی خواد کسی فکر بکنه می خوام مثل خیلی ها همش چیزهای غمناک بنویسم و از شکست تو زندگیم حرف بزنم.

تازه اول جوونیمه واسه چی خودم رو ناراحت کنم؟!عصبانی شدم!

می خوام هر هفته وبلاگ رو آپ کنم و بستگی به حال و هوای اون هفته ام داره که چی می نویسم و درباره چه موضوعی صحبت می کنم.

واقعا خوش حال می شم اگه کسی بی رودرواسی نظرهاش رو بهم بگه.

ممنونم.


نوشته شده در پنج شنبه 90/9/10ساعت 10:18 عصر توسط ملیکا| نظر|